مهدی کامجو 1387/05/6 ویرایش
کسايي که به فکرمون هستن رو به گريه مي اندازيم. ما گريه مي کنيم براي کسايي که به فکرمون نيستن. و ما به فکر کسايي هستيم که هيچوقت برامون گريه نمي کنن. ا...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/6 ویرایش
اگر بداني که کيستي، چه مي خواهي، چرا مي خواهي، اگر خود را باور داشته باشي، با اراده اي پولادين، با نگرشي بس سازنده، مي تواني به خواسته هايت دست يابي....
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/6 ویرایش
عفو و بخشش را از گل بياموز زيرا تا ته کفش کسي که لهش ميکنه رو خوش بو مي کنه
مهدی کامجو 1387/05/6 ویرایش
همزبانی نیست تا برگویمش ... راز این اندوه وحشتبار خویش بی گمان هرگز کسی چون من نکرد ... خویشتن را مایه ی آزار خویش از منست این غم که بر جان منست ......
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/4 ویرایش
در آینه ی انصاف مبادا به صخرها و سنگ ها دل ببندیم مبادا کارمان به جایی برسد که با هزاران خواهش و تمنا هم قطره ای اشک از چشمانمان جاری نشود.مبادا فقط...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/4 ویرایش
کاش در دهکده ی عشق فراوانی بود توی بازار صداقت کمی ارزانی بود کاش اکر گاه کمی لطف به هم می کردیم مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/4 ویرایش
درگذرگاه زمان،خیمه شب بازی دهر،با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد. عشق ها میمیرند،رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ، دست نا خو...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/4 ویرایش
شبهای دراز بی عبادت چه کنم؟ طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟ گویند خدا گناه را می بخشد او بخشد ولی من از خجالت چه کنم؟؟؟
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/4 ویرایش
زندگی را با نگاه كردن به گذشته فقط می توان درك كرد اما زندگی را باید با نگاه كردن به آینده زندگی كرد.
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/05/4 ویرایش
آسمان ركوعی كرد و خدا آسمان را ستاره باران نمود پس باید ركوعی كرد تا آسمان دلمان ستاره باران گردد
ادامه مطلب