نوشته ها

مهدی کامجو 1387/06/4 ویرایش

باران باش!

باران باش! هیچ کس به باران عادت نمی کند، هر گاه که بباری خیس می شوند.

مهدی کامجو 1387/06/3 ویرایش

من....تو....

من خشک خشک خشکم تو رودباری جاری من یک سکوت تلخم تو یک سحر قناری من شعله یی شکسته در آستان مغرب تو یک طلوع سبزی از شهر شب فراری من یک شب غمینم بی ماه ب...

مهدی کامجو 1387/06/3 ویرایش

شط عشق

چون موج شط عشق چه بیتاب آمدی با آیه های نور سحر تاب آمدی در چشمها شگوفه ناز بهار عشق در دستهات سوره مهتاب آمدی در سینه ات تلاطم یک بحر بیقرار در هر نگ...

مهدی کامجو 1387/06/3 ویرایش

هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود !!

در حضور خارها هم می شود یك یاس بود در هیاهوی مترسك ها پر از احساس بود میشود حتی برای دیدن پروانه ها شیشه های مات یك متروكه را الماس بود دست در دست پرن...

مهدی کامجو 1387/06/3 ویرایش

شرط دل دادن

.... شرط دل دادن دل گرفتن است وگرنه یکی بی دل می ماند و دیگری دو دل

مهدی کامجو 1387/06/2 ویرایش

آن سوی پنجره......

در بيمارستاني دو مرد بيمار در يک اتاق بستري بودند.يکي از بيماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهريک ساعت روي تختش بنشيند.تخت او در کنار تنها پنجره اتاق...

مهدی کامجو 1387/06/2 ویرایش

مقاومت کن

موفقیت در واقع بیشتر زمانی اتفاق میافته که تو بتونی مقاومت کنی و ادامه بدی حتی بعد از اینکه دیگران از مبارزه و تلاش دست کشیده اند ..

مهدی کامجو 1387/06/2 ویرایش

هیچوقت اخم نکن ..

هیچوقت اخم نکن ..چون اونوقت هرگز کسی رو که با لبخندت عاشقت خواهد شد نخواهی شناخت

مهدی کامجو 1387/06/2 ویرایش

یه کشتی توی بندر مسلما صحیح و سالم میمونه ولی یادت باشه که کشتی ها واسه سفر کردن ساخته شدن نه یه جا موندن ..

مهدی کامجو 1387/06/2 ویرایش

طول زندگی و تعداد سالهایی که زندگی کردی مهم نیست بلکه نحوه ای که در طی سالها زندگی کرد ه ای مهمه