مهدی کامجو 1387/07/11 ویرایش
پــیـــــــــــــرمــــــــــــرد و دختـــــــــــــــــــرک!!! فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی. پیرمرد از دخ...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/11 ویرایش
روزی روزگاری در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند؛غم,شادی,غرور,ثروت,عشق و... . روزی خبر رسید که قرار است تمام جزیره به زیر آب برود؛ پس تمام اهل ج...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/11 ویرایش
در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام * با همه نا مهربانان مهربانی کرده ام هم دلی هم آشیانی هم زبانی کرده ام بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست نیست *...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/10 ویرایش
عید است و دلم خانه ی ویرانه بیا ... این خانه تکاندیم ز بیگانه بیا یک ماه تمام میهمانت بودیم ... یک بار به میهمانی این خانه بیا
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/9 ویرایش
كم كم غروب ماه خدا ديده مي شود * صد حيف از اين بساط كه برچيده مي شود در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت * خوشبخت آن كسي كه بخشيده مي شود
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/8 ویرایش
اي عشق بيا كه سينههامان شد چاك «اين النبأالعظيم؟» گشتيم هلاك چشمي كه تو را نديده باشد كور است خون شد دل ما، «متي ترانا و نريك» در تاك مگر شراب پنهان...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/7 ویرایش
کاش می شد با تو بودن را نوشت * تا که زیبا را کشم بر هرچه زشت کاش می شد روی این رنگین کمان * می نوشتم تا ابد با من بمان
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/7 ویرایش
محبت مثل سکه میمونه که اگه بیفته تو قلک قلب نمیشه درش آورد. اگرم بخوای درش بیاری باید اونو بشکنی!
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/07/7 ویرایش
یکی بود یکی نبود . اونکه بود تو بودی اونکه تو قلب تو نبود من بودم . یکی داشت یکی نداشت . اونکه داشت تو بودی اونکه جز تو کسی رو نداشت من بودم . یکی خوا...
ادامه مطلب