مهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
انگار که زیر رو شدم بعد از تو در چاه خودم فرو شدم بعد از تو از بس به خودم دروغ گفتم بانو چوپان دورغگو شدم بعد از تو
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
نه شرم و حيا نه عار داریم از تو اما گله بیشمار داریم از تو ما منتظر تو نیستیم آقا جان تنها همه انتظار داریم از تو ...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
در اوج یقین اگر چه تردیدی هست ****** در هر قفسی کلید امیدی هست چشمک زدن ستاره در شب ، یعنی ****** توی چمدان ماه خورشیدی هست
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
اين سنگ خدایان که تبر می شکنند روزی که بیایی از کمر می شکنند بردار تبر را و بزن ابراهیم بت های بزرگ زودتر می شکنند
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
برای سال ها می نویسم ...... سال ها بعد که چشمان تو عاشق می شوند....... افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود...... همیشه یکی بود یکی نبود
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
شادي را هديه كن حتي به كساني كه آن را از تو گرفتند عشق بورز به آنها كه دلت را شكستند دعا كن براي آنها كه نفرينت كردند درخت باش بر غم تبرها بپر به كوري...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
به مي سجاده رنگين كن گرت پير مغان گويد * كه سالك بيخبر نبود ز راه و رسم منزلها شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هايل * كجا دانند حال ما سبكباران ساح...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/09/6 ویرایش
اگر حب علي در پوست داری * نسوزی چون علی را دوست داری اگر حب علی در سینه ات نیست * بسوزی گر هزاران پوست داری علی مع الحق و الحق مع علی یا حق
ادامه مطلب