تصویر

مهدی کامجو چهارشنبه, 5 فروردین 1388 0 نظر

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت * گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم * یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس * گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا * سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی * جانا روا نباشد خون ریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود * از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

اشتراک گذاری -

برچسب -

همه نظرات

مرتب شده بر اساس :